فقط گوشه ای از جایگاه والای زنان در رژیم پهلوی!
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۶۸۰۹۳
باشگاه خبرنگاران توانا-مهدی اسدی- روز ۱۷ دی ماه در تقویم دوران پهلوی، رسماً بهعنوان روز کشف حجاب تعیین شد؛ سلطنتطلبان این روز را روزِ آزادی زنان ایرانی میدانند. اما واقعا زنان در عصر پهلوی آزادی داشتند؟ همۀ جوامع و حکومتها در رابطه با «زن» نظراتی دادهاند. اما باید عملکرد آنان را بررسی کنیم تا بتوانیم ارزش زن را در آن جامعه و حکومت بسنجیم و نظر دهیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سلطان عمان در ایران
اسدالله علم وزیر دربار در خاطراتش در روز پنجشنبه ۳ تیر ۱۳۵۵ مینویسد: « صبح به فرودگاه رفتم که شاهنشاه تشریف میآورند سلطان قابوس [پادشاه عمان] را راه بیاندازند. بعد در رکاب مبارک به سعدآباد برگشتم و شرفیاب شدم و کارهای جاری را عرض کردم. فرمودند: این پسر (سلطان قابوس) بسیار پسر خوبی است و جز به مشورت ما قدمی برنمیدارد. عرض کردم بفرمایید مرد عاقلی است... سؤال فرمودند: در این دو شبه خوشگذرانی چه کرد؟ عرض کردم هر شبی چهار پنج خانم در اختیارش بود، اما چه کرد، نمیدانم. فرمودند: تازه داماد احیاناً ناخوش نشود؟ عرض کردم خیر، دخترهای ایرانی تمیز شدهاند و او هم آنها را دوست میدارد.»!
سلطان قابوس
زنان اگر در حکومت پهلوی آزادی داشتند، مجبور نبودند خود را در اختیار پادشاه یک کشور بیگانه قرار دهد.
البته نظر شخص محمدرضا پهلوی نیز درباره زنان میتواند جالب باشد. او در مصاحبه با اوریانا فالاچی، خبرنگار ایتالیایی، در سال ۱۳۵۲، در مورد زن اینگونه میگوید: «در زندگیِ یک فرد، زن به حساب نمیآید، مگر وقتی زیبا و دلربا باشد و خصوصیات زنانۀ خود را حفظ کرده باشد.»
محمدرضا پهلوی و اوریانا فالاچی
اما وقتی شاه یک مملکت چنین نظری درباره زنان دارد، چگونه میتوان ادعا کرد که زنان در آن مملکت آزاد هستند؟ حتی محمدرضا برای صحبت کردن درباره زنان از الفاظ رکیک استفاده میکرد و واقعاً انسان از نوشتن چنین واژگانی شرمنده میشود.
علم و محمدرضا پهلوی
اسدالله علم در خاطرات روز ۳ خرداد ۱۳۵۲ مینویسد: «در سرخس خانمی را که نسبتاً خوشگل هم بود و از مشهد آمده بود، به شاهنشاه معرفی کردند که ایشان نمایندۀ سرخس در انجمن هستند. این هم شرکت مردم، حتی در کارهای محلی خودشان است! اتفاقاً شاهنشاه توجه فرمودند و فرمودند که: "این مطلب را نمیفهمم که چطور ممکن است مردم سرخس این جنـ... را انتخاب کرده و به مشهد فرستادهاند!" عرض شد: خیر! حزب، او را نامزد کرده و انتخاب شده است؛ حزب ایران نوین.» (منبع: کتاب صعود چهل ساله)
علم و محمدرضا پهلوی
البته نمیتوان توقعی بیش از این، از پهلویها داشت؛ زیرا او پسرِ همان کسی است که به زور، چادر از سر زنان ایرانی کشید و برای اولین بار در تاریخ ایران، دشمنی با جایگاه واقعی زن را پایهگذاری کرد. محمدرضا نیز در حد توان تلاش کرد و سعی داشت ریشه زنان را بزند. البته او تنها نبود؛ بلکه خواهرش اشرف و همینطور همسرش فرح نیز در این کار با او همراه بودند.
اشرف پهلوی
تاجایی که مجلۀ زنِ روز در ۱۷ دی ۱۳۵۶، به مناسبت سالروز کشف حجاب، در مصاحبهای با اشرف پهلوی، مطلب عجیبی از او نقل میکند. اشرف در پاسخ به منصورهپیرنیا، که میپرسد «شما آیندۀ زن ایرانی را چطور پیشبینی میکنید؟» اینگونه پاسخ میدهد: «کاری خواهیم کرد که چند سال آینده، در کتابخانههای ایران، وقتی کتاب لغتی برداشته شد، در بخش حروفِ «چ» و «ح» دو واژه چادر و حجاب حذف شده باشد.»
در عرصه مقابله با زنان و ارزش و منزلت آنان، «فرح» نیز بینصیب نبود. در ماه رمضان سال ۱۳۵۶، در شیراز جشنی به ریاست فرح پهلوی برپا شد که به جشن هنر شیراز معروف است. در این جشن، برنامۀ آمیزش زن و مرد را به صورت زنده در ملأعام اجرا کردند. این صحنه آنقدر فاجعه بود که آنتونیپارسونز، دیپلمات انگلیسی و سفیر بریتانیا در ایران مینویسد: «جشن هنر سال 1356 شیراز، از نظر کثرت صحنههای اهانتآمیز به ارزشهای اخلاقیِ ایرانیان، از جشن هنرِ پیشین فراتر رفته بود. به عنوان مثال، یکی از صحنههایی که در پیادهرو اجرا میشد تجاوز به عنف بود که بهطور کامل، نه بهطور نمایشی و وانمودسازی، به وسیلۀ یک مرد کاملاً عریان یا بدون شلوار. درست به خاطر ندارم. با یک زن که پیراهنش به وسیلۀ مرد متجاوز چاک داده میشود، در مقابل چشم همه صورت گرفت. ولی موضوع به شیراز محدود نشد و طوفان اعتراضی که علیه این نمایش برخاست به مطبوعات و تلویزیون هم رسید. من به این خاطر، موضوع را با شاه در میان گذاشته و به او گفتم: اگر چنین نمایشی بهطور مثال، در شهر وینچستر انگلیس اجرا میشد، کارگردان و هنرپیشگانِ آن، جان سالم به در نمیبردند! شاه مدتی خندید و چیزی نگفت.»
البته محمدرضاشاه نه تنها خودش و خانوادهاش در این زمینه پیشقدم بودند، بلکه به دیگر کشورها نیز پیشنهادِ بیبندوباری میداد. در سال ۲۰۰۱، شاهزاده بندربنسلطان، سفیر عربستان سعودی در واشنگتن، در گفتوگویی که با نیویورکتایمز انجام میدهد، دربارۀ مقایسه عربستانِ امروز و ایرانِ زمان شاه میگوید:
محمدرضا پهلوی و پادشاه عربستان
در سالهای پایانی دهۀ ۱۹۶۰، شاه ایران تعدادی نامۀ محرمانه به ملک فیصل، پادشاه عربستان، نوشت. وی در یکی از آن نامهها نوشته بود: «برادرم! از تو خواهش میکنم دست به مدرنیزاسیون بزن. درهای کشور خود را باز کن. آموزشگاههای مختلط پسر و دختران را باز بگذار. دیسکو برگزار کن. مدرن باش، وگرنه تضمین نمیکنم که بتوانی تاجوتخت خودت را نگه داری.» اما ملک فیصل نیز در پاسخ گفته بود: «من از راهنمایی شما سپاسگزارم. بگذارید یادآوری کنم که شما شاه فرانسه نیستید. در الیزه هم زندگی نمیکنید. شما در ایران هستید. ۹۰درصد جمعیت کشور شما مسلمان است. این را فراموش نکنید.»
محمدرضا اساساً زنان را فقط برای تفریح و خوشگذرانیهای شخصیاش میخواست. گویا زنان برای این به دنیا آمده بودند که شاه آنها را مصرف کند. در رابطه با همین موضوع، فریدون هویدا، نماینده ایران در سازمان ملل متحد تا سال ۵۷ و برادر امیرعباسهویدا، در کتاب «سقوط شاه» مینویسد: «شایعه منتشره از سوی دربار حکایت از این داشت[که چون ثریا عقیم بود] شاه میخواهد برای اطمینان از تداوم سلسلهاش ازدواج دیگری صورت دهد؛ زیرا این جانشینی تنها به یک فرزند پسر منتقل میشد. ولی بعضی دیگر معتقد بودند که ثریا متوجه معاشرتهای شاه با زنان دیگر شده است. چون در آن زمان، زندگی خصوصی شاه کمترین دغدغه من بود، زیاد به چنین شایعاتی بها نمیدادم و بعداً هم پژواک هایی راجعبه ماجراجویی های شاه از این و آن شنیدم.
یک روز که در وزارت خارجه بودم، اردشیر زاهدی، وزیرمان، از من و تعدادی دیگر از همکارانمان خواست که یک اروپایی بسیار زیبا را برای شام بیاوریم. چند تن از همکارانم به من گفتند که اردشیر زاهدی و اسدالله عَلَم، مأمورِ ترتیب دادن مجالس خوشگذرانی برای اربابِ خود هستند. ولی با این حال هنوز نمیتوانستم مسئله را باور کنم، تا آنکه... در سال ۱۳۳۸ در نیویورک با یک زن آمریکایی –که چندسال در تهران زبان انگلیسی درس میداد– ملاقات کردم و از او شنیدم که موقع اقامتش در تهران، یک شب عَلَم او را برای شرکت در میهمانی به همراه سِرو مشروب به منزل خود دعوت کرد و در آنجا ضمن پذیرایی مفصل و احترام فراوانی که برایش قائل شد، اورا به یک اتاق پذیرایی که هیچکس در آن نبود راهنمایی کرد و بلافاصله بعداز آنکه عَلَم از اتاق بیرون رفت، درِ دیگری باز شد و شاه به درون آمد...»
محمدرضا و رضا پهلوی
البته این فقط مخصوص شاه نبود. او حتی برای فرزندش نیز بستر را فراهم میساخت تا او نیز به زنان نگاه ابزاری داشته باشد. اسدالله علم در خاطرات روز ۱۲ دی ۱۳۵۵ مینویسد: «قدری راجع به والاحضرت همایونی[رضاپهلوی] صحبت کردیم که ترتیبات دختربازی ایشان در کیش فراهم شده. قدری خوشحال شدند؛ ولی فرمودند: فکری بکن بچۀ ما ناخوش نشود. عرض کردم دو نفری که انتخاب شدهاند، از بهترین دخترهای اروپا هستند.»
با همه این اوصاف از زبان خود شاه و اطرافیان او، چگونه میتوانیم درباره ارزش زن در حکومت پهلوی سخن بگوییم؟!
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: دختران ایرانی زمان شاه محمدرضا پهلوی عرض کردم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۶۸۰۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از وطنم ایران تا شبنورد؛ با تارِ لطفی + فیلم
محمدرضا لطفی، نوازنده چیره دست و صاحب سبک سازهای ایرانی، آهنگساز برجسته معاصر، موسیقیدان و ردیفدان بزرگ ایران است.
او علاوه بر خلق آثار خاطرهانگیز و با شکوهی مثل « ایران ای سرای امید» و «کاروان شهید» یک معلم جریانساز بود.
مجله هنری بوم به مناسبت روز معلم، علاوه بر هنر این هنرمند بزرگ به وجه معلمی این استاد بزرگ موسیقی ایران پرداخت.
سجاد مهربانی، خواننده موسیقی ایرانی و یکی از شاگردان استاد لطفی که مدیر داخلی مکتبخانه این استاد نامدار کشور بوده است به بخشی از خاطراتی پرداخت که به گفته او، خود استاد لطفی به بیان این خاطرات پرداختهاند: استاد محمد رضا لطفی میگفتند از نونهالی تا نوجوانی ساز نیلبک مینواختند و در خانواده کاملاً مذهبی و معتقدی در شهر گرگان زندگی کردند و مادرشان اصالتاً ترکمن و معلم قرآن بودند و پدرشان در کار کشاورزی و زراعت فعالیت میکردند و در عین حال، تاجر و تعزیه خوان و اصالتاً اهل خلخال بودند و بعدها، به شهر گرگان کوچ کردند و تنها کسی که در میان برادرانشان، اسم اصلی و شناسنامهای اش یکی بود استاد محمدرضا لطفی بودند.
بنده به نقل از خود استاد میگویم و صرفاً یک راوی هستم و امکان دارد فردی چیز دیگری بیان کند. اما مطلبی که ایشان برای بنده عنوان کردند این طور بود: استاد محمدرضا لطفی گفتند زمانی که مادرشان، ایشان را باردار بودهاند و ۷-۶ ماهگی ایشان بوده و به نوعی، مشخص شده است که فرزندشان پسر هستند( البته با وجود این که در آن زمان، تکنولوژی به این صورت نبوده است) و به هر روی متوجه جنسیت فرزند خود میشوند. با توجه به این که اهل صحرای ترکمن بودند به دیدن یکی از بستگان خود میروند و موقع برگشت، پیاده برمیگردند. در آنجا یک شتر نر به محض دیدن مادر استاد که باردار بودهاند حالت رم کردن پیدا میکند و ایشان را دنبال کرده و مادر استاد لطفی با زحمت فراوان از جلوی شتر فرار میکنند و پشت یک تپه گونهای پنهان میشوند و در آن لحظه نذر میکنند و می گویند که یا امام رضا (ع) اگر از این مهلکه خارج شوم و فرزندم سالم به دنیا بیاید اسمش را رضا میگذارم و وقتی به خانه برمیگردند و داستان را برای همسرشان؛ زنده یاد فرج الله لطفی نقل میکنند پدر استاد لطفی میگویند کار خوبی است و اسمش را محمدرضا بگذاریم. چون گویا پدرشان ارادت به حضرت محمد(ص) داشتند و همین موضوع باعث میشود که اسم استاد، محمدرضا لطفی ثبت شود.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیسجاد مهربانی با اشاره به ویژگی معلمی استاد محمدرضا لطفی گفت: هر لحظهای و در هر جایی میتوانم شهادت دهم که استاد محمدرضا لطفی تا چند ساعت قبل از فوت خود روی تخت بیمارستان به بنده و یک دوست دیگر که همشهری ایشان است و در شهر گرگان زندگی میکند در حال آموزش بودند و اگر تار و سه تار و سبک و سیاق خیلی از اساتید دیگر زنده است مرهون زحمات ایشان است.
این خواننده موسیقی ایرانی افزود: استاد محمدرضا لطفی، برنامهای در رادیو با عنوان شناخت و تاریخ موسیقی داشتند که در این برنامهها به تفصیل توضیح میدادند و ساز میزدند و سبک و سیاق استاد جلیل شهناز، استاد علی اکبر خان شهنازی و استاد فرهنگ شریف را آموزش میدادند.
استاد مهدی کلهر، تحصیلکرده معماری و نقاشی و از مدیران هنری تأثیرگذار دوران معاصر و از دوستان نزدیک استاد محمدرضا لطفی درمورد ایشان گفت: لطفی فارغ از این که پدرش هنرمند بوده در خانهای بزرگ شده است که پدر و مادرش آموزش و پرورشی بودند و مادرش معلم قرآن بود و بنده تا آخرین لحظه، نسبتی که لطفی با مادرش و قرآن و خدا و پیامبر (ص) داشت را شهادت میدهم.
استاد مهدی کلهر به نقل از استاد محمدرضا لطفی گفت: در آمریکا بوده که یک بار میخواسته است خودش را تنظیم کند و در خاطراتش هم، گفته است: در یک شب بارانی برای چهله نشینی به جنگلی رفتم و اذان گفتم و منِ ماتریالیست، موحد شدم.
همانطور که میدانید استاد لطفی در همه کنسرتهایش، با صدای خودش اول الله مدد میخواند و از خداوند متعال کمک می خواست.
این مدیر هنری درمورد تعریف واژه استاد ادامه داد: استاد یعنی کسی که در هر رشتهای فعالیت میکند، بتواند رشته هنری، علمی و مهارتی خود را یک گام به سمت کمال نزدیک کند و محمدرضا لطفی، یکی از باسوادترین اساتیدی بود که به تاریخ اهمیت میداد و تاریخ را خوب میشناخت و تعریف درستی از دستگاههای موسیقی ایران ارائه می داد و ریشههای آنها را میشناخت.
استاد مهدی کلهر با ذکر خاطرهای یادآور شد: یک روز استاد جلیل شهناز با لهجه اصفهانی درمورد تار لطفی اینطور نظر دادند که آقای لطفی، تار را ادب میکند که این یک تعریف شیرین اصفهانی و کاملاً درست است.
این مدیر هنری افزود: به نظر بنده، لطفی فردی بود که سواد زیادی در تاریخ داشت و صادق و شجاع بود و اصلاً منافق نبود و اگرچه گرین کارت خود را گرفت ولی بعد، آن را کنار گذاشت و این نکته بسیار مهمی است. یعنی آنقدر در آمریکا صبر کرد و گرین کارت را گرفت. اما وقتی به ایران آمد، آن را کنار گذاشت؛ بنابراین تمام آثار لطفی چه نواختهایش به عنوان نوازنده و چه آهنگهایش قابل تحسین و تمجید هستند ولی از همه مهمتر، به نظرم آنها قابل تعلیم هستند.
محمد معتمدی، شناخته شدهترین خوانندهای است که در محضر استاد محمدرضا لطفی شاگردی کرده و در ۴ آلبوم برجسته، ساز استاد را همراهی کرده است.
این هنرمند گفت: یکی از اتفاقهای بسیار تأملبرانگیز و جالب درمورد فوت استاد محمدرضا لطفی، روز وفات ایشان بود که مصادف با روز معلم شد و بنده هر سال، وقتی به روز معلم نزدیک میشویم به یاد تاریخ فوت ایشان میافتم. به دلیل این که استاد لطفی به معنای واقعی کلمه معلم و عاشق یاد دادن بودند و علاقه داشتند آنچه که میدانستند را به نسلهای بعد و دیگران منتقل کنند.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیباشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری موسیقی و هنرهای تجسمی